شبی ساکت ودلگیر
خودم بودم قلبی که زه غم بسته به زنجیر
ونزدیک اذان بود
که پیچید در آفاق همه نغمه ی تکبیر
نوشتن که در هنگام اذان، دست به دامان خدا باش
ومشغول دعا باش
که باز است به درگاه الهی در رحمت
وآن لحظه بود لحظه ی شیرین اجابت
شدم گرم عبادت
دو چشم همه پر اشک شده روی لبانم همه سوگند
که یا رب تو رهایم کن از این غم
وگفتم به خدا بین دعایم
که دلتنگ اذان حرم کربلایم
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.