پر از زخمهاي مکرر شدند
به آنان که همتمثال آمدند
به شوق حريم يار آمدند
به آنانکه چون پرده بالا زدند
قدم در حريم تماشا زدند
به آنان که مست ولا ميشدند
بلا در بلا کربلا ميشدند
به آنان که کارونخروش آمدند
و مانند کارون به جوش آمدند
به آنان که رفتند تا ما شوند
و آيينهداران فردا شوند
به آنان که زخميترين بودهاند
شهيدان ميدان مين بودهاند
به آنان که چون کربلايي شدند
پر از لحظههاي خدايي شدند
از آنان که تنها پلاکي به جاست
کمي استخوان، مشت خاکي به جاست
به روزي که چون نام خيبر گرفت
غريبانه از ما برادر گرفت
به رمزي که چون نام زهرا گرفت
به پهلوي ما درد مأوا گرفت
که دلهاي ما را به دريا رسان
که خورشيد را در شب ما رسان
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.